جلسه سی و دوم ۲۲ آبان ۱۳۹۵
استصحاب/ ادله: روایات/ روایت علی بن محمد القاسانی
بحث در وثاقت علی بن محمد القاسانی بود. بسیاری از علماء حتی مثل شیخ اعظم نیز روایت را ضعیف میدانند و علت آن را عدم وثاقت علی بن محمد القاسانی ذکر کردهاند.
گفتیم علی بن محمد القاسانی توثیق صریحی ندارد و عنوانی که در رجال قابل انطباق بر او است و توثیق صریح دارد، عنوان علی بن شیرة است که مرحوم شیخ او را در ضمن اصحاب امام هادی علیه السلام توثیق کرده است. و در همان کتاب علی بن محمد بن القاسانی را در ضمن اصحاب امام هادی علیه السلام تضعیف کرده است.
و ممکن است از اینکه شیخ هر دو عنوان را در ضمن اصحاب امام هادی علیه السلام ذکر کرده است و یکی را توثیق و دیگری را تضعیف کرده است تعدد این دو عنوان برداشت شود.
مرحوم نجاشی عنوان علی بن محمد بن شیرة القاسانی ذکر کرده است و اوصافی را در مدح او ذکر کرده است و البته میگوید که احمد بن محمد بن عیسی او را به علت شنیدن مذاهب منکر مورد غمز قرار داده است اما ما در کتب او چیزی که بر آن دلالت کند ندیدهایم.
تقریبا مسلم است که علی بن محمد القاسانی و علی بن محمد بن شیرة القاسانی یک نفر هستند. بحث در این است که آیا علی بن محمد بن شیرة همان علی بن شیرة است یا اینکه متعدد هستند؟
مرحوم علامه به اتحاد این دو عنوان معتقد است.
بحث دیگری که مطرح است این است که بر فرض که متحد باشند چگونه بین توثیق و تضعیف شیخ جمع کنیم.
و بحث سوم این که بر فرض عدم اتحاد، آیا میتوان علی بن محمد القاسانی را توثیق کرد؟
بحث اول: اتحاد علی بن محمد بن شیرة و علی بن شیرة
به نظر میرسد بعید نیست این دو عنوان متحد باشند. در کتب اربعة، فقط یک روایت از علی بن شیرة نقل شده است که آن را مرحوم کلینی نقل کرده است. (الکافی، جلد ۳، صفحه ۲۰۹)
مرحوم کلینی این روایت را از علی از علی بن شیرة نقل میکند که منظور علی بن ابراهیم است و مرحوم شیخ در تهذیب این روایت را از کلینی از علی بن محمد از علی بن شیرة نقل کرده است که قطعا سهو و اشتباهی است که یا از نساخ تهذیب صورت گرفته است یا از خود شیخ است. (تهذیب الاحکام؛ جلد ۳، صفحه ۳۳۲)
در حالی که با عنوان علی بن محمد القاسانی روایات متعددی نقل شده است که از جمله علی بن ابراهیم از او روایات متعددی دارد.
لذا به نظر ما به وحدت این دو عنوان اطمینان هست.
بحث دوم: چه این دو عنوان واحد باشند و چه اینکه متعدد باشند، تضعیف مرحوم شیخ را چگونه باید حل کرد؟
اگر با علی بن شیرة متحد باشد شیخ هم او را توثیق کرده است و هم او را تضعیف کرده است و اگر متحد نباشند، شیخ او را تضعیف کرده است.
به نظر ما اگر متحد باشند، تضعیف شیخ با توثیق او معارض نیست چون تضعیف مطلق با توثیق قابل جمع است. وقتی شیخ او را تضعیف میکند منظورش این نیست که همه جهات ضعف در او وجود دارد، بلکه یعنی جهت ضعفی در او وجود دارد و ممکن است وجه آن همان کلام احمد بن محمد بن عیسی باشد.
و نجاشی هم میگوید ما در کتب او چنین چیزی پیدا نکردیم و حتی اگر هم بود، با وثاقت قولی او منافات نداشت.
بحث سوم: بر فرض عدم اتحاد، آیا میتوان علی بن محمد القاسانی را توثیق کرد؟
اگر این دو عنوان متحد نباشند، در این صورت علی بن محمد القاسانی توثیق صریح ندارد و شیخ هم او را تضعیف کرده است.
در مورد تضعیف شیخ گفتیم با وثاقت منافاتی ندارد اما باید بتوان علی بن محمد را توثیق کرد.
چند وجه میتوان برای توثیق او بیان کرد:
اول) عبارت مرحوم نجاشی. اگر چه علماء این عبارات را دال بر مدح دانستهاند نه توثیق ولی به نظر ما تعابیری مثل فقیه و فاضل صرفا مدح نیست و اگر کسی متهم و دروغ گو باشد، با تعابیری مثل فاضل از او تعبیر نمیکنند.
دوم) عدهای از اجلاء از او روایات کثیری نقل کردهاند. مثل علی بن ابراهیم، محمد بن علی بن محبوب، محمد بن عیسی بن عبید، محمد بن الحسن الصفار.
و قبلا گفتیم اکثار روایت اجلاء از او نشان دهنده توثیق است.
سوم) روایات او از روایات محمد بن احمد بن یحیی صاحب نوادر الحکمة استثناء نشده است.
لذا به نظر ما روایت از نظر سندی قابل اعتماد است.
اما بحث دلالی روایت:
مرحوم شیخ این روایت را از نظر دلالی اظهر روایات میداند. و تقریب دلالت در صورتی است که منظور از یقین در جمله الیقین لایدخله الشک، یقین به عدم دخول ماه رمضان باشد.
در روایت میگوید یقین به عدم دخول ماه رمضان را نباید با شک نقض کرد و باید با یقین دیگری از آن دست برداشت لذا امام علیه السلام خودشان آن کبری را بر مورد تطبیق کردهاند و فرمودهاند برای رویت روزه بگیر و برای رویت افطار کن.
در مقابل مرحوم آخوند میفرمایند این روایت دلالت بر استصحاب ندارد.
ایشان فرمودهاند منظور از یقین در این روایت، یقین به دخول ماه رمضان است که در این صورت مفاد روایت ارتباطی با استصحاب ندارد.
آنچه موضوع وجوب صوم و افطار است یقین است. اگر یقین به ماه رمضان موضوع وجوب روزه است برای کسی که شک دارد، قطعا موضوع وجوب روزه در حق او محقق نشده است نه اینکه تحقق موضوع مشکوک است.
و این برداشت شواهد متعددی از روایات دارد.
اینکه امام فرمودند شک داخل در یقین نمیشود دو احتمال دارد: یکی بیان تقابل این دو عنوان است یعنی یقین و شک در مقابل یکدیگرند مثل اینکه انسان و گاو در مقابل هم هستند و لذا گاو داخل در انسان نیست. شک هم داخل در یقین نیست. وقتی موضوع وجوب روزه یقین باشد، و شک هم جزو یقین نیست و داخل در یقین نیست، نباید روزه گرفت.
و احتمال دیگر اینکه یقین شک بردار نیست. یعنی وقتی موضوع وجوب روزه، یقین است، معنا ندارد کسی در اینکه یقین دارد یا ندارد شک کند.
هر کسی با رجوع به خودش میفهمد یقین دارد یا ندارد نه اینکه در آن شک کند.
ضمائم:
کلام مرحوم شیخ:
فإنّ تفريع تحديد كلّ من الصوم و الإفطار- برؤية هلالي رمضان و شوّال- على قوله عليه السّلام: «اليقين لا يدخله الشكّ» لا يستقيم إلّا بإرادة عدم جعل اليقين السابق مدخولا بالشكّ، أي مزاحما به.
و الإنصاف: أنّ هذه الرواية أظهر ما في هذا الباب من أخبار الاستصحاب، إلّا أنّ سندها غير سليم.
هذه جملة ما وقفت عليه من الأخبار المستدلّ بها للاستصحاب، و قد عرفت عدم ظهور الصحيح منها، و عدم صحّة الظاهر منها؛ فلعلّ الاستدلال بالمجموع باعتبار التجابر و التعاضد.
(فرائد الاصول، جلد ۳، صفحه ۷۱)
کلام مرحوم آخوند:
عن علي بن محمد القاساني: قال كتبت إليه و أنا بالمدينة عن اليوم الذي يشك فيه من رمضان هل يصام أم لا فكتب اليقين لا يدخل فيه الشك صم للرؤية و أفطر للرؤية) حيث دل على أن اليقين بشعبان لا يكون مدخولا بالشك في بقائه و زواله بدخول شهر رمضان و يتفرع [عليه] عدم وجوب الصوم إلا بدخول شهر رمضان.
و ربما يقال إن مراجعة الأخبار الواردة في يوم الشك يشرف القطع بأن المراد باليقين هو اليقين بدخول شهر رمضان و أنه لا بد في وجوب الصوم و وجوب الإفطار من اليقين بدخول شهر رمضان و خروجه و أين هذا من الاستصحاب فراجع ما عقد في الوسائل لذلك من الباب تجده شاهدا علیه.
(کفایة الاصول، صفحه ۳۹۷)
برچسب ها: استصحاب